علیرضا وامیر حسینعلیرضا وامیر حسین، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

دوقلوهااومدن............

آخرین مطلب عمه ناهید

سلام گل نازم عزیزم دلم می خواستم این وبلاگ رو ادامه بدم تا اینکه شما به دنیا بیاید وبعد به مامانت هدیه بدم که بعدش اونا ادامه اش بدن ولی من که از همه چیز نمی تونم با خبر بشم یعنی گرفتاری زیاده که هرروز نمی تونم مزاحمشون بشم واینکه بابا ومامانت از وجود این وبلاگ بی خبرن وحال اینکه مامانی با احساس بیشتری می تونه برات بنویسه وبا عشق بیشتر پس می خوام همین الان سوپرایزشون کنم از این به بعد میام نوشته های مامانی رو می خونم وامیدوارم مامانت با حوصله بتونه این وبلاگ رو ادامه بده زهرا جون خواهشآ سعی کن همیشه آپ داشته باشی خووووووووووووووب  از این به بعد من یه بازدید کننده هستم می بو...
14 تير 1392

این بار هم نی نی رفت پیش خدا

سلامی دوباره که وجودتو همیشه احساس میکنیم عمه جان بعد از اینکه آبجی وداداشی از پیش ما رفتن عمو بهرام اونارورو به خونه   آورد وآقا جون حیدر همراه با زن عمو سروناز یعنی زن عموی بابایی وزن عمو مرضیه ترتیب غسل دادن وبه خاک سپردن رو دادن نمی دونی اونروز همه ما چه حال غریبی داشتیم با اینکه جنینی بیش نبودن ولی برامون خیلی دردناک بود از همه گذشته اونا هدیه خدا بود برای همه ما که خدا دوستشون داشت وزود بردپیش خودش  شب بعد همگی رفتیم برازجان پیش مامان خانمی که خدا این جور روحیه رو در وجودش گذاشت که با وجود این همه مشکلات وسختی بتونه در مقابل همه چیز صبور باشه خوب بیش از شش ماه جلوگی...
13 تير 1392

دوقولوهایی که زود رفتن............

                                 سلام به نی نی خوشگلمون به عزیز دلمون داداش عیسی بابایی شما که سال 85 با مامان زهرات دختر دایی ش که اون موقع تازه دانشجوو از دانشگاه عالی خلیج فارس بوشهر بود ودر رشته شیلات تحصیل می کرد پیوند ازدواج بست البته عقد کردند ویک سال بعد ازدواج کردند اون موقعها به خاطر درس ودانشگاه آمادگی بچه دار شدن نداشتن تا اینکه دانشگاه تموم شد وتصمیم گرفتن بچه دار شن وقتی فهمیدیم یه نی نی توراهی دارن از خوشحالی تو پوست خودمون ...
13 تير 1392
1